مردی از شولم A MAN OF SHOULAM مطالب هنری ،ورزشی، خاطرات شخصی و متنوع ANYTHING |
|||
یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, :: 12:10 :: نويسنده : شیرمحمد عاشوری SHIR MOHAMMAD ASHORI
سپبده دمان که هنوز مردمان به سرای خویش خفته بودند وشهر درپناه چادر شب خرناسهایش را از دماغ شاهراهایش بیرون میداد طبق عا دت دیرین سحر خیزی، پرده از دیدگان برکشیدم واز چهارسوق شیشه پنجره های اطاق چشمانم به بیرون خیره گشت درخشش سپیده بسیار روشنتر از آن بود که باید می بود! نگاهی به ساعت روی دیوار افکندم وآن را باآنچه درساعت درونم پنداشته بودم همسو وموافق دیدم. الله اکبر پس این روشنایی وهم آلود این وقت سحر از چیست؟ بیمناک از جای خویش جستم وپنجره را گشودم ، سرما که گویی منتظرفرجی بودتا دروازه غفلت گشوده دید برمن هجوم آوردو سیلی محکمی برچهره ام نواخت چنانکه شهد نوشین خواب رااز کله ام پراند .آنچه باعث روشنا یی بیشترسحرگاهان شده بود چیزی نبود جزریزش پرهای سیمرغ سپید دهر "برف" ازآشیان فلک درگوشه ای از خاک خدا ،رشت!. باری برف پود که بی تاب از آسمان فرو میریخت وهیمه هیمه دانه های لطیف خویش رابرزمین می انباشت.محو تماشای دانه های سپید برف بودم که در روشنایی لامپهای تیرهای پای در بند برق ، رقص کنان وچرخان چنان که گویی به سماع معنوی مشغولند برزمین می نشستند . آری برف آمد و اکنون دو ونیم روزاست که همچنان عشوه کنان بر زمین می بارد.تاکی وتاچه مقدار خواهد بارید خدا میداند . نظرات شما عزیزان:
با سلام
خبر شولم را دارید چه برفی اومده؟؟؟؟؟ بیاید شولم پیکچر با خبر میشید..........
درباره وبلاگ به وبلاگ مردی از شولم خوش آمدید.این وبلاگ در برگیرنده مطالب مختلفی شامل خاطرات ، شعرمحلی وتالشی،شعرهای روز و نیز تصاویرمی باشد. این وبلاگ یک وبلاگ شخصی است و مطالب ان در زمینه های مختلف نقطه نظرات خودم می باشد امکان این هست که در بعضی موارد اشتباهاتی در بیان رخ دادهایی که جنبه غیر شخصی داشته باشد، وجود داشته باشد .در مورد شعرها نیز عرض شود تمام شعرها را خودم سروده ام وبراین باورم استفاده ازمطالب دیگران به نام خودهنر نیست. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||
|